02 فروردین 1395 توسط سنما
سلام بر یار مهربان و غریب و تنهایم !
آقا جان ! دلم برایت خیلی تنگ و به ستوه آمده است و می دانم که این دلتنگی و ستوه را من باعث شده ام با گناهان نامحدودم ، سرورم سال باز هم جدید شد و خبری از حضور فیزیکی تو نزد ما نشده است ، باز هم باید بدون تو سال عتیق را براندازیم و سال جدید را بآغازانیم ، می دانم که خوب می دانی که شیعیانت چگونه توسط ادنی الخلق آزرده می شوند و من و امثال من نی توانیم هیچ کاری برای راحتی آنها بکنیم ، فقط اشک و انابه و تضرع که الها برسان مددرسان آنها را ، اما افسوس که دعای ما هنوز در پشت در آسمان اول اجازه ورود نیافته است ، و تو آنطرف منتظر امر مولایت هستی که شاید کنی کند که فیکن شود . مولا جان ! وهابی و داعشی بیش از حد پا درازی کرده است بی اندازه بی احترامی می کند ، آخر چرا مگر شیعه چه گناهی کرده مگه پیرو علی بودن چه ضرری برای آنها دارد که اینگونه خباثت می کنند . نمی دانم !!!، من که هیچ کاری از دستم برنمی آید فقط دلم به آمدن تو خوش است و امیدواریم این خوشی هرچه زودنر به شادکامی و سرور بیانجامد . الهم آمین !
عجل فرج مولانا یا مولانا!